م.برلین
هیچ وقت اجبار رو قبول نمیکنم
من رفتم ی طرف پله ها بشینم این بلند شد بره من رفتم رو نیمکت بشینم .
دیدم اینم بازم چشماش ول کن نیست بعد دو سه دقیقه اومد طرفم طاقت نیاورد.
اومده پیشم میگه بیا بریم امشب با من بخواب >من بهش گفتم جانم خخخخخ
گفت بیا بریم امشب خونه من نوشیدنی ام گرفته ام کسی وندارم دلم .میخواد.
اقا هیچی بعدش میگی تو المانی دویچ بلدی ?گفتم اره ولی باهات نمیایم وقتی حرف زدم فهمید مهاجرم.
تادید من اوکی ندادم رفت طرف خروجی بازم ول کن نبود
زنه حدودا سی ساله
قیافه واندامش خوب بود
اینم ی داستان که دشب پیش اومدخخخخخخخواسه من
حالا اینکه بعضی ها نشستن میگن کشور ماپولداره بخدا چییزی درست نمیشه اینا که ما روشون جهان اول گذاشتیم واقعا فعالن ودقیق اکثر مدیرهاشونم زن هستن
بچه پدرمادرش وضع خوبن /تا سالگی که پولی نداره حتی پول توجیبی خاصی نداره اینجوری که من توایران دیدم میدن به بچه هاشون
دومن بچه دختریاپسر بعد سالگی باید بره تو مک دونالد کارکنه خرج پول توجیبیش دربیاره
شاید باورتون نشه اینا خوب بعضیا یواشکی سیگارمیکشن بچه 14 یا 15 سالشون پول ی نخ سیگارندارن از یکی میگیرن حالا هرکی به ی قیمتی
هرکسی همون لباس وطرز ارایش وشخصیت خودشه پیشرفتشون که همه میبینن تو دنیا
ی رقابت بین اینا وجود نداره/همه سالم فک میکنن
مردم فضول کارهم نیستن
هرکسی دنبال پیشرفت خودشه
مسجدی میره مسجد
عرق خور توبار
خلاص
گاهی فک میکنم که اگه تهران انقد توی اینکه بچسب به یک طرز فکرحواص نچسبیده بود الان جزو الگوهای شهرهای دیگه دنیا بود
ولی خدایش این حس و هیچ جایی تجربه نکردم
اوستا کریم دمت گرم
درباره این سایت